یا فاطر السماوات و الارض...







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو




عمل صالح ...

عمل صالح بسيار گسترده است، و اختصاص به نماز و روزه و زيارت و مانند آن ندارد. راه سازى، تعليم و تربيت، فراهم كردن وسائل ازدواج‏ جوانان‏، تلاش براى آزادى زندانيان، كمك به بيماران صعب العلاج، ساخت مساجد و مدارس و حسينيّه‏ها، فراهم كردن كار براى بيكاران، كمك به قطع وابستگى كشورهاى اسلامى و مانند آن، كه همراه با نيّت پاك انجام پذيرد، همه جزء اعمال صالح شمرده مى‏شود.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دايره عمل صالح را گسترده‏تر از آنچه ذكر شد بيان كرده است، فرمود:
«الْايمانُ بِضْعَةٌ وَ سَبْعُونَ شُعْبَةً، اعْلاها شَهادَةُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، وَ ادْناها اماطَةُ الْاذى‏ عَنِ الطَّريقِ‏؛ ايمان هفتاد و چند شعبه دارد، مهمترين آن شهادت بر يگانگى پروردگار عالم، و كمترين آن برطرف كردن موانع از سر راه مسلمانان است.
منبع :سوگندهاى پر بار قرآن صفحه 231

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-11-20] [ 05:06:00 ب.ظ ]

وظیف ی عمومی ...

«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ‏»
اين، يك وظيفه عمومى مى‏باشد كه بر دوش همه مردم است. نه تنها در مسئله ازدواج‏، بلكه در ساير مشكلات و معضلات جوانان‏ نيز بايد آنها را يارى دهيم؛ معضلاتى از قبيل مشكل بيكارى، كه عامل بسيارى از مفاسد است، مشكل مسكن، مشكل تحصيل و مانند آن.

منبع :آيات ولايت در قرآن صفحه 434

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]

حدیث ...


 راه، یکی است….

روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اصحاب یک خط مستقیم کشیدند و فرمودند این خط مستقیم، راه خداست.

سپس خطوط بسیار از چپ و راست کشیدند.
رو به اصحاب کرده و فرمودند در این راه مستقیم، شیاطین نشسته اند و انسان را به خود دعوت می کنند.

سپس این آیه را خواندند:

 وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ “✨

 راه من راه راست است، از آن متابعت کنید و از راه های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه خدا جدا می کند. “????

منابع
1. شیخ مناجاتیان، صفحه 82
2. سوره انعام، آیه 153

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1395-09-19] [ 06:52:00 ق.ظ ]

لباس دامادی ...

شهیدی که با لباس دامادی آسمانی شد

 شهید محمد خلیل «فرزدقی» در سال 1340 در شیراز در خانواده مذهبی متولد شد. در همان اوان كودكی به همراه پدر به تحصیل و تدریس قرآن كریم پرداخت. به گفته برادر شهید، از 7 سالگی با مسائل دینی آشنایی داشت.

اخلاقی اسلامی و خداپسندانه در برابر دوستان، آشنایان و فامیل از خود نشان می‌داد. از همان دوران پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی به‌عنوان پاسدار، هر جوانی را كه می‌توانست جذب می‌كرد. وی یک حالت طلبگی داشت و بسیاری به وی مراجعه و مسائل دینی را از او می‌پرسیدند. به افراد انقلابی از جمله آیت‌الله ‌طالقانی، شهید مطهری، شهید دستغیب و آقای قرائتی علاقه فراوانی داشت. با آغاز جنگ تحمیلی فعالیت‌هایش شدت گرفت. وی یكی از پیشگامان بسیج دانش‌آموزی و دانشجویی در شیراز بود و برای حفظ آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب از دل و جان مایه می‌گذاشت.

همه هم و غمش جبهه بود و تاب و قرار ماندن نداشت. بعد از انقلاب به‌عنوان پاسدار رسمی در صدا و سیما مأمور شد و پس از حضور در جبهه و نبرد علیه دشمن بعثی در مدت کوتاهی به فرماندهی گردان رسید و در عملیات‌های فراوانی شركت كرد و سرانجام بعد از مبارزه شجاعانه علیه دشمن در جزیره مجنون در سن 24 سالگی به شهادت رسید. نام و یادش گرامی باد.

لباس دامادی
گفت میدانی چه لباسی از همه مرتب تر و زیباتر است، لباس دامادی، من هم امروز لباس دامادیم را پوشیدم!
گفتم به تنت مبارک باشد.
گفت: من همسفر باد سحر خواهم شد/ خاک گذر اهل نظرخواهم شد/ در عالم عاشقی به سر خواهم شد/ فولادم و آبدیده ترخواهم شد
دو ساعت بعد با همان لباس به یاران شهیدش پیوست…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-09-15] [ 06:14:00 ق.ظ ]

امام رضاعلیه السلام ...

کراماتی از امام رضا علیه السلام (شفاي اكمه )
آقاي سـيد اسـحاق حسـيني کوهسـاري از اسـاتيد دانشـگاه و گروه تفسير مؤسسه امـام(ره)ميگفتنـد: يکبـار بـا رفيقـم به اين فکـر افتاديم کـه خوب اسـت يكي از ايـن معجـزات و کراماتي را که به ائمه نسـبت ميدهند، ببينيم.
تصميم گرفتيم يک سـفر بـه مشـهد برويـم و حاجتمان اين باشـد که يکـي از کرامـات امام رضـا را ببينيـم.

در يکـي از شـبهايي کـه معروف بـود امام رضـا مردم را شـفا ميدهند و حوائـج را بـرآورده مي‌کننـد، بـه حـرم رفتيم و بنا گذاشـتيم شـب تا صبـح در حرم بمانيـم. آن شـب افـراد زيادي براي توسـل و گرفتن شـفا آمده بودنـد. يک نفر نابينا بـود كه اصلا اندام چشـم نداشـت.

حالا يکي هسـت چشـم دارد ولـي نميبيند، اما اين فرد اصلا اندام چشـم نداشـت و جاي چشـمانش پوسـت بود. اين نابينا را آنجا خوابانـده بودنـد و اطرافيانش متوسـل شـده بودنـد. ما هم پيش خودمـان گفتيم، اگر ببینيـم کـه امـام رضا به اين چشـم بدهد، ديگر قابل تشـکيک نيسـت.

ايشـان ميگفـت: رفتيـم آنجا و كنار اين نابينا نشسـتيم. اوايل شـب مقـداري دعا و زيـارت خوانديـم. رفيقـم پس از مقداري دعا و زيارت خسـته شـد و خوابش گرفت.

او رفـت، ولـي مـن گفتم: مـا که آمدهايـم براي هميـن، مـن ميمانم حالا يا مشـاهده ايـن كرامـت نصيبـم ميشـود يا نميشـود؛ حتي اگر نشـد هم يـک شـب را در حرم احيـا گرفتـهام.

بـا اينكـه خيلي خوابم گرفتـه بود همينطـور ماندم و چشـمانم را به ايـن فـرد دوختـه بـودم. اواخر شـب، نزديک سـحر بود كـه همينطورکه بـه اين آقا چشـم دوخته بودم، ديدم شـکافي در جاي چشـمانش پيدا شد و سـپس آرام آرام پلک
و مژههـا و عضو و انـدام… حالـم تغييـر کـرد و نتوانسـتم ديگـر خـودم را نگـه دارم.
آنچنـان متعجب شـدم که ديگـر نتوانسـتم آرام بگيرم.

فريـاد مي‌کشـيدم و گريـه ميكردم. مـردم متوجه من شـدند و سـراغ مـن آمدنـد تا ببيننـد چه شـدهام.

برگرفته از سـخنرانی
مصباح يزدي در مراسـم عزاداري
حضرت امام جـواد در تاريخ 1389/08/15

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-09-09] [ 02:42:00 ب.ظ ]