خدایا شکرت بخاطر آنچه که برایم فراهم کردی چه قدر بعضی وقتها سخت می گذرد وهنگامی که تورا بخاطر
می آورم امیدوار می شوم که تو هستی که در پناهت باشم وبا وجوداینکه تلاش می کنم نتیجه کارم
را به بهت بسپارم
خدای من وقتی دلم از همه جا وهمه کس خسته میشه اون تهش به خودم میگم بی خیال تو کسی رو
داری که نه تنها آزارت نمیده که مرحم دردهات میشه وراه گشایشی برات باز می کنه
امروز آخرین امتحان این ترم دادم درسها سخت نیس
اما من چون وقت نمی کنم بخونم برام خیلی دشوارَمیشه .آخه
وقتی دست رسی به حضور در کلاس رو نداری ومسافت شهرتم ان قد دوره که باید برای یک کلاس دوساعتی
،رفت وبرگشت نزدیک به پنج ساعت ماشین سواری کنی وهنگامی هم که به سر کلاس میرسی
از یک سو ان قد خسته ای که اصلا درس نمیفهمی وازسوی دیگر نگرانی تنهایی بچه هات در خونه هستی،
اون موقع هزار فکر به ذهنت میاد ،نکنه برای بچه ها مشکلی پیش بیاد نکنه بابای بچه ها برسه و
ناراحت بشه که تنهاشون گذاشتی نکنه….
چه قد آدم حسرت کسایی رو می خوره که حوزه شون نزدیک محل زندگیشون هست
وای چه راحت میان ومیرن چه راحت باهم قرار مباحثه میذارن،چه راحت درسا رو پاسخ میدن ،
ایکاش منم موقعیت اینا رو داشتم ایکاش ….
اما من همه اش نگران خونه ،همسر،فرزند زندگی…هستم نکنه براشون درست مادری نکنم نکنه
خوب مسوولیت هامو انجام ندم،اصلا خدا یا شکرت بخاطر همین نگرانی ها
شاید اگه مرو تو این راه نیاورده بودی لذت درس وحوزه و معرفتت رو نمی چشیدم ،
دردم از یارست درمان نیز هم دل فدای او شد وجان نیز هم …
خدایا شکرت برای توانی که بهم میدی تا کم نیارم ،برای وقتهایی که یک درس رو چند بار می خونم
واحساس می کنم که درست نمی فهممش،اون موقع دلم میگیره وپیشت شاکی میشم که
خوب خدایا تو خودت مرو تو این راه آوردی بس ولم نکن ورب زدنی علما وفهما…
خدایا شکرت توفیقم دادی زندگی توام با اعتقادت را ،اگر تو این راه نبودم چی می شد
وای اصلا تصورش هم برام سخته
مثلا اینکه غدغم تجملات خونه وزندگی باشه یا فکرم دنبال وضع ظاهر ومعاشرت با کسایی
که بدتر ازخودم بودن باشه ….خندم میگیره چه چرت وپرت هایی دارم می نویسم
امروزم که امتحان ندارم خودم رو سر کار گذاشتم ،خدایا شکرت بخاطر همین چرت وپرتهایی که نوشتم
خدایا شکرت،خداشکرت،خدایا شکرت…
من اینایی رو که نوشتم بدون ویرایش نشرش میدم اصلا دوست دارم این طوری باشه
بخاطر همینم خدایا شکرت ….
جایی نداشتم بشود سیر گریه کرد
