یا فاطر السماوات و الارض...







اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو




ذوالفقار ...

ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭﺕ ﺷﮑﻞ ‏« ﻻ ‏» ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻪﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑــــــــــــــــﻮﺩ
‏« ﻻ ﺍﻟﻪ ‏» ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ‏« ﺍﻟّﺎ ﺍﻟﻠﻪ‏» ﺑــــــــــــــــــــــﻮﺩ

ﺗﯿﻎ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﯼ، ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾـــــــــــــــــــــﺪ
ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ، ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻤﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﺸـــــــــــــــﯿﺪ

‏« ﺣﻤﺰﻩ ‏» ﯾﮏ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ
ﺗﯿﻎ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺗـــــــــــــــــــﻮ

ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺧــﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﺪﺗﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣـــــــــــــــــــﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺧﻄﺒﻪﻫﺎﯼ ﻧﺎﺗﻤﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺎ ﮐﺎﻣـــــــــــــــــــــــــــﻝ ﺑﮕﻮ
ﺑﯽ ﺍﻟﻒ، ﺑﯽ ﻧﻘﻄﻪ، ﺍﺻﻼ ﺑﯽ ﺣــــــــــﺮﻭﻑ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﮕﻮ

ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ‏« ﻗﺪ ﻗﺎﻣﺖِ‏» ﻋﺸﻘﺖ ﻗﯿــــــــــــــﺎﻣﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻗﺼّﻪ ‌ ﺍﻡ ﺭﺍ ‏«ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺣﮑــــــــــﺎﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ‏»

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺣﺲ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺣﻮﺽ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﯾﺎ ﺷــــــﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ‏«ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ‏»ﻫﺎﯾﻢ ﺻﺪ ﻭ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺷــﺪﻩ ﺍﺳﺖ

‏« ﻣﺎ ﺭَﻣَﯿْﺖِ ‏» ﺗﯿﺮ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ، ﺑﺮ ﺩﻝ ﻣﯽﺯﻧـــــــــــــــﯽ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﯽﺯﻧﯽ، ﯾﮏ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻣﯽﺯﻧـــﯽ

ﺗﯿﺮ ﺷﻌﺮﯼ ﻣﯽﺯﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﺪﻑ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗــــــــــﻮﺳﺖ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎ ! ﻣُﻬﺮ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻧﺠﻒ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗـــــــــــــــﻮﺳﺖ

عاشقان بین الحرمین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-06-29] [ 06:11:00 ب.ظ ]

حکایت ...

یک ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ !
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ
ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺕﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼﻥ ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،
ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻩ ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪﻧﮑﯿﺮ ﻭ ﻣﻨﮑﺮ ﺑﺎﻻﯼ
ﻗﺒﺮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ‏( ﺧﺮ ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ
ﺩﯾﮕﺮ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺮ ﺧﺮﺧﻮﺩ
ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭﺍﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ
ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﺮﺕ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﻭ ….
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ
ﺧﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﭘﺮﯾﺪ .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ
ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ …!
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ ﺟﯿﻎ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ …
ﺍﯼ ﺑﺸﺮ ﺍﺯ ﭼﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ
ﻭﺭﻧﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺟﻞ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ، ﻣﺎﻝ ﻣﻮﺭ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﺎﻝ ﮔﻮﺭ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺎﻝ ﻭﺍﺭﺙ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1394-06-28] [ 08:34:00 ق.ظ ]

آینه ودوست ...

•آینه اگر به کسی عیبی را می گوید ، قصد تسویه حساب ندارد و فقط به وظیفه اش
عمل می کند
دو رفیق نیز
نباید در مقام تلافی و تسویه حساب باشند
•آینه ، اگر کثیف شود ، گرد و غبار اجازه نمی دهد که آینه پیامش را واضح و آشکار بیان کند
دو غمخوار نیز**اگر کدورتی بینشان به وجود آید ، باید سریعاً آن کدورت را برطرف کنند ، تا مبادابه دوستی شان لطمه ای وارد شود
•آینه ، همه ی افراد برایش مساوی اند و نسبت به هر کسی وظیفه اش را به خوبی
انجام می دهد
دو دوست نیز
نباید برای کسی یا چیزی ملاحظه ای داشته باشند بلکه باید در هر حالی به وظیفه ی
دوستی خود عمل نمایند
•آینه ، در برابر شخص مقابل خود واکنش نشان نمی دهد
دو دوست نیز
نباید معایب یکدیگر را به دلیل لجبازی بگویند ؛ مثلاً بگوید حالا که این حرف را
زدی ، من هم این مطلب را به تو می گویم !
•آینه اگر کاملاً تمیز باشد ، وقتی نوری بر آن بتابد ، آن نور را به طور کامل نشان می دهد
اگر در دو رفیق
نور ایمان و تقوا حاکم باشد ، بهتر می توانند در وظیفه ی دوستی کوشا باشند .
•آینه ، زمان نمی شناسد و هر وقت در مقابلش بایستی به وظیفه ی خود عمل می کند
دو دوست هم
نباید برای بیان نظرات خود بهانه بیاورند بلکه در هر زمانی باید معایب و محاسن
همدیگر را به هم نشان دهند
•آینه معایب و محاسن را با هم می گوید و بین آن ها جدایی نمی اندازد
دو رفیق هم باید
در بیان معایب و محاسن ، فاصله ی زمانی ایجاد نکنند ، بلکه در یک مجلس و زمان به
هر دو اشاره نمایند
•آینه ، هرگز در کارش احساس خستگی نمی کند
دو دوست نیز
باید از بیان معایب یکدیگر ملول و خسته نشوند
•آینه ، با کسی قهر نمی کند و هرگز کارش را تعطیل نمی نماید
دو دوست نیز
نباید همچون کودکان با هم قهر کنند و از عمل به وظایفشان دست بکشند
•آینه ، از بیان و تکرار معایب خسته نمی شود
دو رفیق هم
نباید به هم بگویند : چند بار به تو بگویم ، از تو خسته شدم ، دیگر به تو نخواهم
گفت
•آینه ، خطر شکستن و احتمال از بین رفتن نیز دارد ، بنابر این شدیداً نیازمند حفاظت است
دو دوست نیز
باید بدانند که لازم است از صفات اخلاقی خود بسیار مراقبت کنند ، تا مبادا آن صفات
ارزنده را از دست بدهند
•آینه را در محلی نصب می کنند که به راحتی بتوان از آن استفاده نمود
دو رفیق نیز
باید به گونه ای باهم برخورد کنند که در هر حال و زمان و مکانی بتوانند به وظیفه ی
اخلاقی خود عمل نمایند
•آینه را در بهترین مکان قرار می دهند
دو دوست هم باید
شدیداً به هم احترام بگذارند ؛ چرا که می خواهند رفاقتشان تا پایان عمر باشد
•انسان باید هر روز خودش را در آینه ببیند
دو غمخوار وهمراز
نیز باید هر روز باهم ملاقات داشته باشند و در مقابل نقد و بررسی یکدیگر
قرار بگیرند
•آینه ، معایب و محاسن همان لحظه را می گوید و کاری با گذشته ندارد
دو دوست هم
نباید حرف های کهنه شده را زنده کنند و باعث کدورت یکدیگر شوند
•آینه ، هرگز به انسان دروغ نمی گوید
دو دوست هم در
هیچ شرایطی نباید صداقت را از دست بدهند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1394-06-26] [ 10:36:00 ق.ظ ]

آینه ودوست ...

•آینه اگر به کسی عیبی را می گوید ، قصد تسویه حساب ندارد و فقط به وظیفه اش
عمل می کند
و اگر کثیف شود ، گرد و غبار اجازه نمی دهد که آینه پیامش را واضح و آشکار بیان کند
دو غمخوار نیز**اگر کدورتی بینشان به وجود آید ، باید سریعاً آن کدورت را برطرف کنند ، تا مبادابه دوستی شان لطمه ای وارد شود
•آینه ، همه ی افراد برایش مساوی اند و نسبت به هر کسی وظیفه اش را به خوبی
انجام می دهد
دو دوست نیز
نباید برای کسی یا چیزی ملاحظه ای داشته باشند بلکه باید در هر حالی به وظیفه ی
دوستی خود عمل نمایند
•آینه ، در برابر شخص مقابل خود واکنش نشان نمی دهد
دو دوست نیز
نباید معایب یکدیگر را به دلیل لجبازی بگویند ؛ مثلاً بگوید حالا که این حرف را
زدی ، من هم این مطلب را به تو می گویم !
•آینه اگر کاملاً تمیز باشد ، وقتی نوری بر آن بتابد ، آن نور را به طور کامل نشان می دهد
اگر در دو رفیق
نور ایمان و تقوا حاکم باشد ، بهتر می توانند در وظیفه ی دوستی کوشا باشند .
•آینه ، زمان نمی شناسد و هر وقت در مقابلش بایستی به وظیفه ی خود عمل می کند
دو دوست هم
نباید برای بیان نظرات خود بهانه بیاورند بلکه در هر زمانی باید معایب و محاسن
همدیگر را به هم نشان دهند
•آینه معایب و محاسن را با هم می گوید و بین آن ها جدایی نمی اندازد
دو رفیق هم باید
در بیان معایب و محاسن ، فاصله ی زمانی ایجاد نکنند ، بلکه در یک مجلس و زمان به
هر دو اشاره نمایند
•آینه ، هرگز در کارش احساس خستگی نمی کند
دو دوست نیز
باید از بیان معایب یکدیگر ملول و خسته نشوند
•آینه ، با کسی قهر نمی کند و هرگز کارش را تعطیل نمی نماید
دو دوست نیز
نباید همچون کودکان با هم قهر کنند و از عمل به وظایفشان دست بکشند
•آینه ، از بیان و تکرار معایب خسته نمی شود
دو رفیق هم
نباید به هم بگویند : چند بار به تو بگویم ، از تو خسته شدم ، دیگر به تو نخواهم
گفت
•آینه ، خطر شکستن و احتمال از بین رفتن نیز دارد ، بنابر این شدیداً نیازمند حفاظت است
دو دوست نیز
باید بدانند که لازم است از صفات اخلاقی خود بسیار مراقبت کنند ، تا مبادا آن صفات
ارزنده را از دست بدهند
•آینه را در محلی نصب می کنند که به راحتی بتوان از آن استفاده نمود
دو رفیق نیز
باید به گونه ای باهم برخورد کنند که در هر حال و زمان و مکانی بتوانند به وظیفه ی
اخلاقی خود عمل نمایند
•آینه را در بهترین مکان قرار می دهند
دو دوست هم باید
شدیداً به هم احترام بگذارند ؛ چرا که می خواهند رفاقتشان تا پایان عمر باشد
•انسان باید هر روز خودش را در آینه ببیند
دو غمخوار وهمراز
نیز باید هر روز باهم ملاقات داشته باشند و در مقابل نقد و بررسی یکدیگر
قرار بگیرند
•آینه ، معایب و محاسن همان لحظه را می گوید و کاری با گذشته ندارد
دو دوست هم
نباید حرف های کهنه شده را زنده کنند و باعث کدورت یکدیگر شوند
•آینه ، هرگز به انسان دروغ نمی گوید
دو دوست هم در
هیچ شرایطی نباید صداقت را از دست بدهند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]

یا جواد الایمه ...

چه آرام و سبک بال پرگشودی، ای مرغ زخم خورده آشیانه عشق.


داغ فراق تو را چگونه در تصور آوریم که بی تو زندگی کردن و زنده ماندن مایه شرمساری است.


ای حجت الهی و ای امام مهربانی ها، هجران تو،غروب همه خوبی هاست و پروازت، آغاز صحیفه درد


و رنج در دل شیعیان.ای لاله داغدار مدینه، از کنار تربت پاک پیامبر و جگرِ پاره پاره مجتبی و دل داغدار


صادَقیْن و قبر ناپیدای پهلو شکسته تاریخ رفتی تا در جوار امن الهی بیاسایی و از تنگنای ظلمت دنیا

رها گردی.

اینک، ماییم و شام تیره جدایی از تو و گرد غم و اندوه که بر می فشانیم و این همه، چاره درد فراق تو


نتواند بود.ای مظلوم غریب، رهایی گوارایت؛ ولی، التماس دیدگان ما را در غربت تنهایی خاکدان دنیا


بی پاسخ مگذار و ما را نیز که مدّعیان محبت تواییم در جوار خویش جایگاهی کرامت فرما ای ماه


مهربان آسمان جود و کرامت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-06-22] [ 06:45:00 ب.ظ ]