یک روز در جماران، توی اتاق امام، گوشه ای نشسته بودم و دیدم ۲ تا از مسئولان (که حالا نام شان بماند!) داشتند پیش امام، سر یک موضوع با هم بحث می کردند. البته موضوع مهمی بود و کم و بیش بحث می خواست. ناگهان بحث شان تبدیل به بگومگو شد که امام گفت: «این دعوا مرافعه شما قلب مرا ناجور به درد می آورد». آن روز، نه مردم شاهد دعوای آن ۲ مسئول بودند، نه دشمنان. نه صدا و سیمای خودمان، نه رسانه های دشمن، لیکن امام گفت: «این دعوا مرافعه شما قلب مرا ناجور به درد می آورد». صحبت قلب امام است ها! صحبت قلب نائب امام زمان است ها! صحبت قلب امام شد، امامی که با مشاهده یک بگومگوی پنهانی، قلب شان دچار درد می شد، همان امامی بود که از هیچ چیز و هیچ کس غیر خدا نمی ترسید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...