گام_های_عاشقی_دوستان_ما
بستر_بیماری
دیگر کنار بستر من دیده تر مکن
درد دل غریب مرا بیشتر مکن

وقتی که من به روی تو در باز میکنم
این قدر بر زمین ز خجالت نظر مکن

هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی
یک تن ز دشمنان خودت را خبر مکن

اصلا چرا تو این همه غمگین نشسته ای
زانو بغل مگیر مرا خون جگر مکن

با زینبم وصیت من شد که بعد از این
از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن

بانوی خانه ی توام و کار می کنم
پرسش از این خمیدگی و این کمر مکن

در کوچه هم مغیره به تو خنده میکند
از کوچه ای که می گذرد او گذر مکن

راحت برو به بستر خود خواب ناز کن
شبها کنار بستر من دیده تر مکن

 

⚫️ ویژه ایام فاطمیه (س) 96

✍️ شعر از : محمدحسن بیات لو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...